۱۳۸۹ تیر ۲۹, سه‌شنبه

و خداوند توجیه را آفرید

امروز عصر قراره با حنا جونی بریم سینما آزادی هفت دقیقه تا پاییز رو ببینیم بعدشم شام رو در هانی اکسپرس تناول بفرماییم.امیدوارم فیلم خوبی باشه تا اونایی که به ندای هل من ناصر ینصرنی ما جواب مثبت ندادن حال مبارکشان جا بیاید اساسی...
از چیزایی که در مورد فیلم خوندم و شنیدم اینکه بازم بحث شیرین خیانت به همسر به چالش کشیده شده چیزی که این روزا شده اپیدمی و مایه مباهات!!!!!!میشناسم مردایی رو که خیانت به همسر و زیر آبی رفتنشون رو جزء معدود افتخارات زندگیشون میدونن و سرشونو بالا میگیرن و برای دوستاشون میگن از تعداد آدمایی که تو زندگیشون هستن و میخوان بگن که من هنوزم مورد توجهم و هنوزم هستم و هنوزم مردم...
آقای به ظاهر محترمی رو میشناسم که با وجود داشتن زن و فرزند دوست دختری داره که 2 ساله با این خانوم رابطه جنسی و البته به گفته خودش عاطفی نزدیکی داره و حتی خونه ای داره که خودش اونجارو غار تنهایی خودش میدونه و زن بخت برگشته اش هم از اونجا خبر نداره و تازه عاشق زن دیگه ای هم هست که داره تمام تلاشش رو برای بدست آوردنش میکنه!!!!!!!!
ازش میپرسم مگه همسرتونو دوست ندارین؟میگه چرا اما بعد از مدتی دیگه اون جاذبه اولیه از بین میره و من یک مردم با حس تنوع طلبی و یک مرد متولد مردادم با احساس جنسی فراوان پس میتونم خیانت کنم!!!!!!!!برام استدلال جالبی بود من خیانت میکنم چون 1_مرد هستم.2_متولد مرداد هستم.
بله استدلال جالبی بود!بهش میگم قطعا شما هم دیگه اون جاذبه اولیه رو برای همسرت نداری و اونم دوست داره جاذبه های جدیدی رو تجربه کنه آیا این حقو داره؟میگه نه چون میدونم نیازی نداره چون کاملا تامینه .میگه از کجا اینقدر قاطع راجع به اون این حرفو میزنی ؟میگه میدونم چون اون زنه و عاطفیتر و احساس وابستگی بیشتر!!!!!!!!خب اینم استدلالی واسه خودش پس همسر این آقا این حقو نداره چون:1_زنه.2_عاطفی هست.
میگم اگر خانومی رو که دوستش داری و داری تلاش میکنی برای جلب توجهش و بدستش آوردی و هر دو بهم وابسته شدین چی میشه؟میگه هیچی چون من متعهدم به خانواده ام؟؟؟؟؟؟میگم اگه اون شرطش این باشه که بیاد تو زندگیت؟میگه نمیشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
میگم اگه خانومت بفهمه؟میگه نمیفهمه من خیلی محتاطم؟؟؟؟؟؟؟؟؟میگم اگه اون طرف مقابل بهت علاقه مند بشه و برای بدست آوردنت اینکارو بکنه؟میگه حواسم هست.میگم چرا فکر میکنی میتونی همه رو کنترل کنی؟میگم این خودخواهی نیست که همسرت باید بچه تورو بزرگ کنه و فقط همسر تو باشه و تو دنبال جاذبه های جدید و زنی که ادعا میکنی دوسش داری عشق پنهانی تو باشه و هیچ حقی نسبت به تو نداشته باشه؟میگه نه چون من مردم با غرایز بالا و حس تنوع طلبی!!!!!!!!
این آدم یه نمونه کوچک بود از آدمای اطرافمون که میبینیم و شاهد ازهم پاشیدگی زندگیشون هستیم.البته نمیخوام بگم که این مساله تو قشر زنها نیست که صد البته زیادن خانومایی که به همسرشون خیانت میکنن اما من یک نمونه غالب رو مثال زدم.البته نمیشه منکر شد که مقصر اصلی اون دختر یا زنیه که میدونه یک مرد متاهله و با این وجود باهاش وارد یک رابطه میشه که حتی اگر زن طرف هم متوجه نشه بالاخره این رابطه توی اون زندگی تاثیر گذار خواهد بود...به من میگه اگه یه روز یهمسرت اینکارو بکنه و تو نفهمی چه اشکالی داره؟میگم یه زن این مساله رو خوب میفهمه مگر اینکه خودش رو بزنه به کوچه علی چپ و اگر هم نفهمه بالاخره یه روزی رو میشه .میگه خوب اگه تو آدم زندگیش باشی و همینطور عشقش اما اون فقط برای ارضاء غرایز جنسی زیاد از حد؟میگم من آدم زندگیمو با کسی تقسیم نمیکنم اگه قراره برای من اون همه چیز باشه باید منم برای اون همه چیز باشم...
ازش پرسیدم قبل از ازدواج چندتا دوست دختر داشتی؟میگه هیچی من با هیچ دختری ارتباط هم نداشتم!!!!!!البته من قبلا زنی رو هم میشناختم که قبل از ازدواجش دوست پسر نداشته اما بعدش شروع میکنه به روابط پنهانی!قابل توجه اونایی که سرشونو بالا میگیرن که همسر من قبل از ازدواج با هیچکس نبوده و من اولین آدم زندگیش هستم که این اتفاقا خیلی بده چون اون آدم خیلی چیزارو تجربه نکرده و ممکنه یعنی به احتمال زیاد در آینده میخواد که تجربه کنه!!!!!!!!
به نظر من و حنا جونی مردها تقسیم میشن به آدمایی که میرن تو زندگی اما خیانت میکنن و هرز میپرن و دسته ای که میدونن تاهل مساوی است با تعهد و وارد زندگی و تعهد نمیشن و هرز میپرن که بازم دم این دسته دوم گرم که حداقل کسی رو وارد زندگیشون نمیکنن اما دسته سوم که بسیار نادر هستن اونایی هستن که هرز نمیپرن و یکی رو انتخاب میکنن و حاضرن بهش متعهد بشن که منم فکر میکردم س خودم جزء این دسته است که دیدم نیست و رفتم تو دیفال...
دیگه سعی میکنم از س نگم چون میدونم خسته شدین از این بلاتکلیفی من...خب وقتی یکی رو یه جور دیگه شناختی باور شخصیت واقعیش سخته و به زمان احتیاج داری تا قبول کنی اونی که فکر میکردی نیست و رویاهای تو با اون یکی نیست...
دو دریچه دو نگاه دو پنجره                           دو رفیق دو همنشین دو حنجره
دو مسافر تو مسیر زندگی                            دو عزیز دو همدم همیشگی
با هم از غروب و سایه رد شدیم                     قصه عاشقی رو بلد شدیم
فکر میکردیم آخر قصه اینه                          جز خدا هیشکی مارو نمیبینه
دو غریبه دوتا قلب در به در                           دوتا دلواپس این چشمای تر
دوتا اسم دو خاطره دو نقطه چین                  دوتا دورافتاده تنها نشین
عاقبت جدا شدن دستای ما                              گم شدیم تو غربت غریبه ها
آخر اون همه لبخند و سرود                         چشم پر حسادت زمونه بود

۹ نظر:

نویسنده یواشکی گفت...

من هنوز هم دارم فکر می کنم که چرا مردها فک می کنن زنها احمق اند و از دورو برشون خبر دار نیستن دلم برای زن این یارو سوخت به خدا آدم بی چاره ایه خدا رو شکر می کنم که توی هیچ رابطه با تعهدی نیستم چون این روزها تعهد توی زندگی زناشویی تنها چیزیه که خبری ازش نیست

مریم گلی گفت...

البته در این که اکثر مردای جامعه ما بیمار جنسی هستن شکی نیست اما من میگم اگه با شوهرت پا به پاش بری و فقط همسرش نباشی بلکه رفیق راهش باشی امکان این قضیه کمه

نویسنده یواشکی گفت...

بی خیال مریم دیگه نگو از این حرفها مردی که مشکل داشته باشه با این کارهای شایسته به مسیر درست بر نمیگرده قربون شکل ماهت کجا داری زندگی می کنی !!

ا آآ گفت...

با یقین و تحقیقا به شما میگم کمند اون مرد های جامعه ما که به همسرشون تعهد ندارند
البته این اولین بار نیست که برخورد می کنم به این جملات از افراد که دلیلشم هم مشخصه
اما به مردها هم همینو میگم کمند زنهای بد
چون اگر اینطور نبود سنگ روی سنگ بند نمیشد
فقط همیشه بدها ساده دیده میشن
جالبه اگر هم کسی مثل من با کسی نباشه شما بهش میگید این روابط طبیعیه

چرا؟!معلومه چرا

ناشناس گفت...

سلام
من یه مردم این چیزهایی رو که میگید زیاد متوجه نمیشم .میگید مردا بیمار جنسی هستن خوب ازشون پرهیز کنید چرا خانمها این موجودات مریضو تحریک میکنندبا آرایشهای تند و لباس های تنگ و کوتاه و ...
میدونید من به عنوان مردی که قبل از ازدواج ، با دختر ی هیچگونه رابطه ای نداشتم وبعد از اونهم جرأتشو ندارم به شما واقعیتهایی رو میگم اینم اونه که مردها بر خلاف زنها چیزی فطری و ذاتی درونشون وجود دارد به نانم شهوت که نسبت به زنها بسیار قویتر وقتی دختری با پسری دوست میشه بیشتر دنبال ارضاء نیازهای عاطفیشه که متأسفانه خود بخود بعد از برطرف شدن نیاز عاطفی دنبال تجربه جدید و هیجان و لذت جدیدی میگرده به نام غریزه جنسی ولی مردا از همون اول دنبال ته خطن حالا چی باعث میشه این مردها و دخترها به این مراحل نرسن وچه جور میشه مردی مثل من که مثل خیلی از مردهای دیگه از اینکه با دختر دیگه ای در تماس باشم حال میکنه ویا در دوران تجرد هم در اوج شهوت دست به چنین کاری نمی زنه باید ریشه یابی بشه
من علت موفقیت خودمو اعتقاد میدونم اعتقاد به چی ؟
اعتقاد ؛ به نظرم یعنی رعایت چارچوبها حالا هر کس یه چارچوبی داره مثلا من که مسلمونم رعایت حلال و حرام رو ملاک عمل قراردادم وهرکسی به نوبه خود
البته مهمه که این چارچوبها در غالب منطق و عقل باشه چون یه عده مثل همجنسگرا ها ویا شیطانپرستهاو.. هم چارچوب دارن ولی چه چارچوبی
خلاصه کلام نمیشه هم خدا رو بخوای هم خرما رو اونهم در حد اعلاء چون حد اعلاء از نظر یه انسان بدون هویت و ملاک انتهایی نداره تا وقتی ما از خود واقعی وانسانیت به دور باشیم نتیجه آن خواهد بود که شهوت و خواسته های درونیمان را همچون حیوان به عرصه وجود می زاریم و خلاصه این حقیقتیست که انسان دارای نیازهاییست و باید برآورده شود ولی به چه نحو و تا چه حد؟

عبی گفت...

سلام
من یه مردم این چیزهایی رو که میگید زیاد متوجه نمیشم .میگید مردا بیمار جنسی هستن خوب ازشون پرهیز کنید چرا خانمها این موجودات مریضو تحریک میکنندبا آرایشهای تند و لباس های تنگ و کوتاه و ...
میدونید من به عنوان مردی که قبل از ازدواج ، با دختر ی هیچگونه رابطه ای نداشتم وبعد از اونهم جرأتشو ندارم به شما واقعیتهایی رو میگم اینم اونه که مردها بر خلاف زنها چیزی فطری و ذاتی درونشون وجود دارد به نانم شهوت که نسبت به زنها بسیار قویتر وقتی دختری با پسری دوست میشه بیشتر دنبال ارضاء نیازهای عاطفیشه که متأسفانه خود بخود بعد از برطرف شدن نیاز عاطفی دنبال تجربه جدید و هیجان و لذت جدیدی میگرده به نام غریزه جنسی ولی مردا از همون اول دنبال ته خطن حالا چی باعث میشه این مردها و دخترها به این مراحل نرسن وچه جور میشه مردی مثل من که مثل خیلی از مردهای دیگه از اینکه با دختر دیگه ای در تماس باشم حال میکنه ویا در دوران تجرد هم در اوج شهوت دست به چنین کاری نمی زنه باید ریشه یابی بشه
من علت موفقیت خودمو اعتقاد میدونم اعتقاد به چی ؟
اعتقاد ؛ به نظرم یعنی رعایت چارچوبها حالا هر کس یه چارچوبی داره مثلا من که مسلمونم رعایت حلال و حرام رو ملاک عمل قراردادم وهرکسی به نوبه خود
البته مهمه که این چارچوبها در غالب منطق و عقل باشه چون یه عده مثل همجنسگرا ها ویا شیطانپرستهاو.. هم چارچوب دارن ولی چه چارچوبی
خلاصه کلام نمیشه هم خدا رو بخوای هم خرما رو اونهم در حد اعلاء چون حد اعلاء از نظر یه انسان بدون هویت و ملاک انتهایی نداره تا وقتی ما از خود واقعی وانسانیت به دور باشیم نتیجه آن خواهد بود که شهوت و خواسته های درونیمان را همچون حیوان به عرصه وجود می زاریم و خلاصه این حقیقتیست که انسان دارای نیازهاییست و باید برآورده شود ولی به چه نحو و تا چه حد؟

ناشناس گفت...

ناشناس بالایی آشناست!

مریم گلی گفت...

دوست عزیز نمیدونم ناشناس بالایی آشناست یا نه اما بیماریش آشناست از اون دسته مردایی هست که از همه مریضتره و چون با دیدن یه مانتوی تنگ یا...حالی به حالی میشه انتظار داره همه رو تو گونی بکنن تا آقا حالش بد نشه!

ناشناس گفت...

با وجود اينكه درمورد مردها بعضي ازواقعيتها رو نوشتين ولي من فكر مي‌كنم تا جاي ما با هم عوض نشه نميتونيم همو بفهميم. چه مردا چه زنا ، بايد جاي ما باشين كه نيستين