۱۳۸۹ مرداد ۱, جمعه

زمانی برای تغییر

این روزا اوضاع روحیم بهم ریخته و خودمو گم کردم...به قول رفیقی خودمو و حق و حقوق خودمو فراموش کردم...
باید فکر کنم باید قدم بزنم و فکر کنم باید برم سفر باید خیلی فکر کنم باید یک سری تصمیمات جدی بگیرم و شاید تا مدتی دیگه اینجا ننویسم و شاید تا مدتی نباشم...

۳ نظر:

نویسنده یواشکی گفت...

بنویس اقا جان بنویس حرف گوش کن

ا آ گفت...

نه به اندازه من!

ا آآ گفت...

اینو یاد گرفتم چون میگذرد ملالی نیست
اگه به گدشته نگاه کنی حرفمو قبول می کنی