علیرغم اینکه خیلی ها معتقدند که عاشورای امسال یا هر عاشورای دیگه ای میتونه متفاوت باشه و رنگ و بوی همیشه رو نداشته باشه،من معتقدم که عاشورا همیشه عاشورا و محرم همیشه بوی حزن دل رو داره .قبول دارم که خیلی ها هدفشون از این نذری دادن ها و مراسمها چیز دیگه ای هست،اما من این شور و حال رو به هر شکلی که باشه و پشتش هر نیتی که باشه دوست دارم چون معتقدم یه چیزایی رو برای ما ناخواسته زنده میکنه و شاید آدمارو بهم نزدیکتر.
من معمولا این روزا رو و حتی عاشورا رو توی خونه هستم و مراسم عزاداری رو از تلویزیون یا پنجره میبینم اما همیشه صدای طبل عزادارا که حکایت از نوای طبل جنگ عاشورا رو داره،دلهره عجیبی توی دلم ایجاد میکنه و به این فکر میکنم که چند درصد این آدما اگه اون روز بودن ،در مقابل این ظلم حرکتی از خودشون نشون میدادن؟میدونم جواب این سوال چندان خوشایند نیست برای هیچکدوممون اما فارغ از ریشه و علت این جنگ،من از کشتن ادما و جنگیدن متنفرم ،چه برسه به این نوع کشتن ظالمانه.
برای من غم انگیزترین روز سالم همیشه بعدازظهر عاشوراست که معتقدم حزنی که این روز داره حزن دله و دوستی دارم که تمام بعدازظهرهای عاشورارو توی اتاق دربسته خودش پیانو میزنه و من فقط به غم زینب فکر میکنم و حالی که اون لحظه داشته...
و این ترنم موزون حزن تا ابد شنیده خواهد شد...
(لطفا برای این پست نظر نذارید)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر