۱۳۸۸ اسفند ۲۹, شنبه

تحويل سال

حافظ به كوي ميكده دايم به صدق دل                                                         چون صوفيان صومعه دار از صفا رود
بالاخره آقا ببره اومد و اين گاو لعنتي رو خورد و 89 اي كه خيلي وقته منتظرشم و براش هوارتا برنامه دارم از راه رسيد.
سر سفره هفت سين امسال جاي يكي برام خيلي خالي بود و نتونستم با نبودنش كنار بيام اما خب رسم روزگاره ديگه بگذريم كه بد رسميه ولي همينه كه هست كاريش نميشه كرد.
امسال نميدونم چرا بعد از اين همه سال بدجوري دلم هواي باب جوني رو كرده بود و نتونستم بغضمو نگه دارم.اما خدارو شكر كه مادر خانومي عزيزتر از جونمو دارم.
امسال مثل هميشه يه ليست بلند بالا آرزو نداشتم واسه سال جديد و فقط چند تا آرزو كه به اندازه انگشتاي دستم نميشه از خدا خواستم كه تو سال جديد بهم بده.خدا جوني بخاطر همه چي ممنون و قول ميدم كه تو سال جديد دل هيچ آدمي رو نشكنم حتي با اينكه موقع تحويل سال هم دلمو شكستن اما خب من قول ميدم اينكارو نكنم حتي با اونا!
براي همه دوستان و رفقاي عزيزم سال خوبي رو آرزو ميكنم مخصوصا براي حناي عزيزم كه خواسته بود بطور ويژه موقع سال تحويل به يادش باشم.

۱ نظر:

نویسنده یواشکی گفت...

عیدت مبارک دوستم همیشه خوش و سالم باشی و خوشبخت
با بهترین آروزها فقط برای تو