۱۳۸۹ مرداد ۷, پنجشنبه

بن بست

گاهی مسیر جاده به بن بست میرود
گاهی تمام حادثه از دست میرود
گاهی همان کسی که دم از عقل میزند
در راه هوشیاری خود مست میرود
گاهی غریبه ای که سخت به دل نشست
وقتی که قلب خون شده شکست،میرود
اول اگرچه با سخن از عشق آمده
آخر خلاف آنچه که گفته است میرود
وای از غرور تازه به دوران رسیده ای
وقتی میان طایفه ای پست میرود
هرچند مضحک است و پر از خنده های تلخ
بر ما هر آنچه که لایقمان هست میرود
گاهی کسی نشسته که غوغا به پا کند
وقتی غبار معرکه بنشست میرود
اینجا یکی برای خودش حکم میدهد
آن دیگری همیشه به پیوست میرود
این لحظه ها که قیمت قد کمان ماست
تیری است بی نشانه که از شست میرود
بیراهه ها به مقصد خود ساده میروند
اما مسیر جاده به بن بست میرود

۱ نظر:

ا آآ گفت...

توی آینه
تو غبار
وایسادم
میان باد...
جاده فریاد میزنه
بیــــــــــــــا
--------------------
قلب من از صدای تو چه عاشقانه کوک شد
تمام پرسه های من کنار تو سلوک شد