نميدونم چرا فكر كردم بايد كسي رو دوست داشته باشم كه يكسال و اندي است ميشناسمش اما سرجمع فقط چهاربار ديدمش!آدمي كه حتي ديگه قيافش هم يادم نيست و فقط يه تصوير مبهم ازش تو ذهنمه و دلم به تلفناش خوشه و اينكه براي ديدنش انتظار بكشم و هزار بار سركار بمونم و اعصابمو بذارم وسط و آخرشم دست از پا درازتر بگم خب ديگه تمومه و من نميتونم و بعد اون زنگ بزنه و منم باز باورش كنم و همون روال قبلي تكرار بشه.
هر چي فكر ميكنم نميدونم چي شد كه اينجوري شد؟
هر چي فكر ميكنم نميدونم چي شد كه اينجوري شد؟
۱ نظر:
جیگرم عسلم عشق ابدی و ازلی من این دفعه که اومد گوش شیطون کر ، هر دو تا تون برید دکتر ، من یه دکتر روان شناس توپ می شناسم جواب می ده ها بد جور ! برید ایشالله دستش شفاست !!
ارسال یک نظر