امروز مراسم فالگيري با شكوه هرچه تمام تر انجام شد و با حضور ده نفر از رفقا جيب خانوم فالگيرو حسابي پر كرديم.خداييش من داشتم حساب و كتاب ميكردم ديدم واقعا شغل پولساز و بي دردسريه.حساب كنيد ما ده نفر هركدوم 10000 تومان ميشه 100000تومان در 3 ساعت!
حالا ديگه ميدونم با كي عروسي ميكنم و خيالم راحته اما زمان مراسم رو گفت يه دفعه ديگه كه ده تا جمع شديم تو فال بعدي ميگه بايد مقدماتش فراهم بشه بعد!همينجا از شواليه هاي عزيز تقاضامند جهت اطلاع دقيق از زمان ازدواج بنده مرام بذارن بيان فال بگيرن .
در ضمن خونمون هم تا 6 يا 5 ماه ديگه تحويل ميگيريم و ماشينم رو هم شايد تا شهريور ماه عوض كنم.قابل توجه دوستاني كه ميخواستن من ماشينمو عوض كنم و اونايي كه منتظر مهموني خونه جديد ما بودن.
ولي در مورد يكي درست زد تو خال كه در 25 سالگي كلا گند زده به زندگي ما و همينجا ميگم مهندس نميدونم به روح اعتقاد داري يا نه اما تو روحت...
تازه در مورد دماخ مبارك هم گفت كه قصد عمل جراحي دارم اما ميترسم كه راست گفت و خداروشكر گفت دماخم خيلي خوب و خوشجل ميشه و ديگه هفته آينده به اخوي ميگم برام وقت دكتر بگيره.
در مورد بقيه مسائل هم چون خصوصي هستن نميتونم چيزي بگم فقط همين اندازه گفتم كه تحريك بشين بيان ده نفرو جور كنيم !
اما من موندم چرا در مورد اين آقاي خواستگار محترم كه مادر خانومي ما اينقدر عاشقشه و هزار تا ابر بالا سرش ساخته چيزي نگفت؟؟؟؟؟؟؟؟؟
در ضمن ما دعوت شديم بريم باغ يكي از همكاران در روستاي آتشگاه كه واقعا زيباست و چند روز قبل هم رفتيم اونجا صفا اگه فال خواستين خبر بدين من رديف كنم ...
حالا ديگه ميدونم با كي عروسي ميكنم و خيالم راحته اما زمان مراسم رو گفت يه دفعه ديگه كه ده تا جمع شديم تو فال بعدي ميگه بايد مقدماتش فراهم بشه بعد!همينجا از شواليه هاي عزيز تقاضامند جهت اطلاع دقيق از زمان ازدواج بنده مرام بذارن بيان فال بگيرن .
در ضمن خونمون هم تا 6 يا 5 ماه ديگه تحويل ميگيريم و ماشينم رو هم شايد تا شهريور ماه عوض كنم.قابل توجه دوستاني كه ميخواستن من ماشينمو عوض كنم و اونايي كه منتظر مهموني خونه جديد ما بودن.
ولي در مورد يكي درست زد تو خال كه در 25 سالگي كلا گند زده به زندگي ما و همينجا ميگم مهندس نميدونم به روح اعتقاد داري يا نه اما تو روحت...
تازه در مورد دماخ مبارك هم گفت كه قصد عمل جراحي دارم اما ميترسم كه راست گفت و خداروشكر گفت دماخم خيلي خوب و خوشجل ميشه و ديگه هفته آينده به اخوي ميگم برام وقت دكتر بگيره.
در مورد بقيه مسائل هم چون خصوصي هستن نميتونم چيزي بگم فقط همين اندازه گفتم كه تحريك بشين بيان ده نفرو جور كنيم !
اما من موندم چرا در مورد اين آقاي خواستگار محترم كه مادر خانومي ما اينقدر عاشقشه و هزار تا ابر بالا سرش ساخته چيزي نگفت؟؟؟؟؟؟؟؟؟
در ضمن ما دعوت شديم بريم باغ يكي از همكاران در روستاي آتشگاه كه واقعا زيباست و چند روز قبل هم رفتيم اونجا صفا اگه فال خواستين خبر بدين من رديف كنم ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر