۱۳۸۹ شهریور ۴, پنجشنبه

مهر مادری

خانومی متولد 67 به دادگاه مراجعه میکنه برای طلاق ،در حالیکه یه دختر شش ماهه داره،بهش میگم بچه رو میخوای چیکار کنی ؟
میگه من بچه رو نمیخوام اما شوهرم هم نمیخوادش،فکر میکنید اگه ببرم بهزیستی از من تحویلش میگیرن؟میگم یعنی میخوای بچه ات رو رها کنی؟میگه من توانایی نگه داریشو ندارم .میگم مادر اگه سر گرسنه ام زمین بذاره از بچه اش نمیگذره!میگه من نمیتونم از آینده ام بخاطر بچه بگذرم...
نمیدونم چرا وقتی هنوز به بلوغ فکری و عاطفی نرسیدیم ازدواج میکنیم؟نمیدونم چرا وقتی نمیدونیم تاهل مساوی است با تعهد و مسوولیت میریم زیر بار یه ازدواجی که دوسش نداریم و ممکنه حتی انتخاب ما نباشه؟نمیدونم چرا وقتی نمیفهمیم مادر بودن یعنی چی و چه مسوولیتی داره،موجودی رو وارد این دنیا میکنیم و بعد رهاش میکنیم و میریم دنبال سرنوشت خودمون؟سرنوشت اون بچه چی میشه؟
به زندگی پدر و مادر خودم نگاه میکنم...مادری که توی 30 سالگی بیوه میشه با دوتا بچه زیر 10 سال و از جوونی و زندگی خودش میگذره تا بچه هاش زندگی کنن و زیر بار منت کسی نباشن...مهر مادری یعنی این...

۱ نظر:

بهار گفت...

مادر
حتی ترکیب قرار گرفتن این کلمه هم برام زیباست
اونی که تو ازش گفتی انسانیتو یادش رفته
به سن ربطی نداره