این روزا در آستانه تولد یکی از رفقای جون جونی هستم ،البته من دو تا رفیق متولد ماه مهر دارم و یک دختر دایی بسیار عزیز که متولد این ماهه و از همینجا که خونه درددلامه تولدشون رو بهشون تبریک میگم و هوارتا آرزوی خوب براشون دارم.
اما هفته آینده تولد یک دوست دور هم هست که میدونم اینجارو میخونه و تبریکات فراوان نثارش میکنم اما اگه فکر کردی بهت زنگ میزنم کور خوندی، هنوز یادم نرفته سال گذشته تولد من یادت رفته بود.
اما فابی عزیزم تفلدت هوارتا مبارک که حتما بهت میزنگم در روز موعود و س گلم هم که حتما تو مهمونی آخر هفته میبینمشو هوارتا ماچش میکنم و فعلا درگیر کادو و لباس واسه مهمونیشم.راستی من چی بپوشم واسه شب جمعه مهمونی وای تازه خرید کادم هم با منه،چقدر مسوولیت دارم.
و اما دختر دایی عزیزتر از جانم که 7 مهر تقویمم همیشه یادآور تولد قدیمیترین دوست دوران کودکی امه ،دختری که باهم یادگرفتیم نقاشی کنیم و با هم دوچرخه سواری رو یاد گرفتیم و با هم رفتیم مدرسه و باسواد شدیم و کلی خاطرات خوب...عزیز دلم میدونم این روزا هوارتا غصه داری و دل مهربونت پره درده اما بدون که من همیشه به یادتم و برام خیلی عزیزی.
۴ نظر:
وای آخ جون من تفلد دوست دارم تفلد همشون مبالک باشه .... مریم من چی بپوشم راستی .....
وای حنا جونم این مشکل لباس هم معضلیه من که تصمیمو گرفتم و حالا مساله ام مدل موهامه فعلا لباسمو مشخص کردم اما کادو چی بخرم؟؟؟///
طرح قبلی قشنگ بود که!
تولدشون مبارک
ما رو دعوت می کردن؟!
ما یه گونی داریم می پوشیدیم می یومدیم
چه خوبه آدم يه رفيق فاب داشته باشه كه دست بر قضا متولد ماه مهر هم باشه . تولدش مبارك .
ارسال یک نظر