۱۳۸۹ مهر ۲۱, چهارشنبه

حق طلاق زن

پیرو گفتمانی که دیروز با دختر خاله جان داشتیم راجع به لزوم حق طلاق زن،فکر کردم بد نیست تا بخش کوچیکی از مشکلاتی که نداشتن حق طلاق برای زن ایجاد میکنه رو مطرح کنم تا آقایون اینقدر موضع نگیرن.اصولا وقتی یه خانومی میگه که خواهان حق طلاقه طرف مقابلش سریع موضع میگیره که یعنی چی این حرفا؟حق طلاق واسه چی؟از همین اول کاری تو فکر طلاقی؟
اما مساله خیلی مهمتر از این حرفاست و اگه سری به دادگاههای خانواده و مراکز مشاوره بزنید متوجه میشید که این حق طلاق نداشتن زن چه مشکلاتی رو که ایجاد نکرده،مثلا فرض کنید خانومی با هزارتا امید و آرزو وارد زندگی مردی میشه و پس از ازدواج و گذران مدتی متوجه میشه که آقا مشکلات روحی و روانی داره و قادر به ادامه زندگی نیست یا حتی دچار مشکلات ج ن س ی و...است.این زن بدون داشتن حق طلاق مجبور به تحمل و ادامه این زندگی میشه و حتی در مواردی منجر به خودکشی و خودسوزی هم شده.زنی که راه فراری برای رهایی از این زندگی رو نداره آخرین راه حل براش میشه از بین بردن خودش.یا حتی ممکنه با توجه به قوانین موجودی که در حال حاضر تو مملکت ما اجرا میشه و مرد حق ازدواج مجدد اونم برای چند بار متوالی رو داره،زنی که تحمل یه زن دیگه رو تو زندگیش تحت عنوان همسر دوم شوهرش یا حتی معشوقه شوهرش رو نداره باید تحقیر بشه و ادامه بده چون حق طلاق نداره.یا حتی مواردی هست که زن از شوهرش به دلایل زیادی کراهت داره و خوشش نمیاد یا از نظر اخلاقی با هم تفاهم ندارن شرایط زندگی اونقدر سخته که قادر به ادامه زندگی مشترک نیستن و سالهاست که از هم طلاق عاطفی گرفتن،و مرد ازدواج دوم رو هم انجام داده اما حاضر به طلاق دادن این زن نیست و زن باید تنها بار زندگی رو به دوش بکشه و اجازه ازدواج مجدد رو هم نداره.
دیشب با دختر خاله جان با خانومی صحبت میکردیم که تو سن پایین ازدواج کرده و بلافاصله هم بچه دار شده اما در حال حاضر که یک زن سی و دو ساله و بالغه و معیارهاش عوض شده و نمیتونه اون مردرو به عنوان همسر بپذیره و اینقدر از شوهرش متنفره که حتی نمیتونه رابطه ج ن س ی هم با این فرد داشته باشه ،مجبوره تمام فشارهای روحی و روانی رو تحمل کنه و از نیازهای خودش بگذره چون حالا مادره و باید آبروی خانواده اش رو حفظ کنه.اما نیازها و غرایز این زن و حق زندگی این خانوم چی میشه دیگه بماند.نمیدونم این خانوم تا کی میتونه زن محجوب و آبرومند باشه و نیازهاشو سرکوب کنه و فقط به فکر لذت یکطرفه همسرش باشه که خود این خانوم هم نگران روزی بود که مجبور به خیانت به همسرش بشه.
خانوم دیگه ای رو میشناسم که چند ساله از همسرش جدا زندگی میکنه چون از نظر اخلاقی نمیتونن همدیگه رو تحمل کنن و مرد هم موفق به ازدواج مجدد شده اما حاضر به طلاق این خانوم نیست و هر ماه یه سکه بهار آزادی بهای این حبس رو میده و خانوم باید در علقه زوجیت این مرد باقی بمونه و حق ازدواج مجدد رو هم نداره و از طرفی تمام اعضای خانواده این زن در خارج از کشور اقامت دارن و ایشون چون بدون اجازه همسر حق خروج از کشور رو هم ندارن،باید تنها و بدون خانواده زندگی کنن.
نمیدونم با توجه به این شرایط وقتی یه دختر میخواد وارد زندگی یه پسر بشه با چه تضمین و امنیت خاطری اینکارو بکنه و حتی تقاضای مهریه بالا رو هم نداشته باشه چون مردا جرات زیر بار این بدهی رفتن رو ندارن اما زنها باید جسور باشن و خطر کنن...

۲ نظر:

ناشناس گفت...

مهریه با حق طلاق جور در نمی آید. یا خر یا خرما، هردو با هم نمی شود. اولی اسلامی-ایرانی است و دومی غربی. یا رومی روم یا زنگی زنگی. حالا زن ها می توانند انتخاب کنند مهریه را یا حق طلاق را. اگر زنی الان مهریه دارد و حق طلاق ندارد، گفتم که مشکلی نیست و طبق قانون با بخشیدن مهریه اش می تواند طلاق بگیرد. اگر کسی استدلال مخالف دارد باید بیاید جلو و بگوید نه جور در می آید و این معجون بهتر از هر دو سیستم غربی و اسلامی کار می کند.

مریم گلی گفت...

دوست عزیز وقتی رقم مهریه زن اونقدر ناچیزه که مرد ابایی نداره از پرداختش یا حتی مواردی هم دیدم که مهریه زن سنگینه اما شوهر درخواست تقسیط داده و چند ساله که داره ماهی یه دونه سکه میده و بازم زیر بار طلاق نمیره.