۱۳۸۹ آبان ۷, جمعه

سن پطرزبورگ

فیلم سن پطرزبورگ رو خیلی دوست داشتم و بعد از مدتی کلی خندیدم.عاشق این آقای پیمان قاسم خانی هستم ،البته با عذرخواهی از همسرشون خانوم رهنما که واقعا خوش به حاش با این شوهر دوست داشتنی اش.
شکلات داغ رو بخاطر دیدن خانوم نیکی کریمی بعد از مدتی توی سینما انتخاب کردم اما زیاد توجهم رو جلب نکرد.
در آخر هم خواستم بگم میشه تو این هوا بوتم پوشیدا!میگی نه!من میگم میشه!اگه نمیشه پس چرا اون شب که ما رفتیم عروسی یه بنده خدایی با دامن کوتاه بوت مشکی بلند پوشیده بود!خب شایدم تازه خریده بوده و نمیتونسته صبر کنه تا موقعش برسه...

۳ نظر:

Mental Stripes گفت...

اتفاقآ منم چون سرمايي هستم از ديروز پولو ورم رو افتتاح كردم :))

mofi گفت...

گارسیـــا

نگین گفت...

فیلمای ایرانی فقط اگه خنده دار باشن معنا دارن

اما آخرین بار که از فیلم ایرانی خوشم اومد زن دوم بود

تو اون شام مهتاب کنارم نشستی
...
قسم خوردی بر من که عاشق ترینم
تو یک جمع عاشق...